آوای سنت تقابل تفکرات دین محور و عقاید و ایدههایی که برای تنظیم قواعد زندگی بشر خود را محتاج منابع فرازمینی نمیدانند، سابقهای به درازای تاریخ بشریت دارد. بر خلاف تصور برخی از افراد، این مواجهه صرفا محدود به دنیای اسلام و جامعه اسلامی نبوده و در غالب جوامع، برخی از تفکرات و مکاتب نظری همواره خواستار کنار زدن باورهای دینی در زندگی بشر بودهاند. تمدن غربی در طی چند قرن گذشته با پذیرش کنار زدن دین از زندگی اجتماعی وارد مرحله اومانیستی از حیات خود شده است. اما در این میان تمدن اسلامی با تاکید بر جامعیت دین اسلام برای همه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی، بر حفظ دین در عرصه زندگی تاکید کرده است. عصر جدید با همه تحولات مثبت آن، در برگیرنده توفان گفتمانی در جهت حاکم نمودن دیدگاه خاص فکری در جامعه انسانی است .در این چارچوب و با نصب العین قرار گرفتن “تئوری پایان تاریخ ” فوکویاما و در فرایند جهانی شدن، تلاش می گردد تفکر لیبرالسم غربی به عنوان الگوی رهایی بخش جامعه انسانی به همه خرده گفتمان های مقاوم القاء گردد. همه مشکلات و دغدغه های ایجاد شده در جامعه اسلامی در چارچوب این فرایند قابل وارسی است. مشکل عمده امروز جامعه اسلامی این است که با داس و شمشیر به جنگ ارتشی مدرن و مجهز به سلاح های کشنده و اتوماتیک رفته است.علما و فعالان دینی ما در غالب موارد، متوجه تغییرات گفتمانی ایجاد شده در جامعه و بویژه نسل جوان جامعه نیستند. این غفلت باعث شده است که شکاف ادراکی بزرگی بین نسل جدید جامعه با دین و دین مداران ایجاد گردد.این شکاف محدود به بخش و مذهب خاصی از دنیای اسلام نبوده و در همه بخش های جامعه اسلامی به راحتی قابل رویت است. بنظر می رسد برخی از فعالان دینی ما بدرستی فلسفه دین و نزول پیام های آسمانی را درک نکرده اند.فلسفه اصلی دین فراخواندن جامعه به مسیر فلاح و رستگاری با ادبیاتی مصلحانه و موجه است.در چهارده قرن گذشته علمای مسلمان ،بر اساس یک مدل موفق از دعوتگری، هر نسل را به اقتضای نیازهای خاص خود با معارف دینی آشنا کردند.اما امروز مقتضیات زمانی و مکانی تبلیغ دین، به بوته نسیان سپرده شده است ! عدم دقت در مقتضیات زمانی و مکانی، دین گریزی را به پدیده غالب جامعه اسلامی تبدیل کرده است.در نهایت بی انصافی، و در یک واکنش انفعالی، مقصر اصلی این فضا جوانانی معرفی می شوند که تحت تاثیر برخی از برنامه های شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی از دین خود فاصله گرفته اند! بر خلاف این برداشت،مقصر اصلی فضای کنونی فعالان دینی(علما و محققان دانشگاهی علوم دینی ) هستند.این طیف از جامعه بدون درک صحیح از مشکلات ایجاد شده در بنیان های فکری و عقیدتی نسل جوان، تلاش می کند با همان اسلوب سنتی هشدار و تنذیر محور ،چهره ای ترسناک از خالق هستی را برای جوانان ما به نمایش بگذارند.این رویکرد باعث شده است که دین مداری عاشقانه در جامعه به دره نادره تبدیل گردد. اینکه جوانان ما با ترس از عذاب جهنم و آهن گداخته شده ای که در صورت عدم رعایت فرامین دینی بر بدن آنها ریخته خواهد شد ،به دستورات شرع تمکین کنند،همان دینداری سست بنیان است .ما باید تلاش کنیم جوان مسلمان، عاشقانه اسلام و معارف اسلامی را دوست داشته باشد.او باید عاشق خدا و پیامبر خود باشد.اگر این نباشد با اندک تلنگری بنیان های فکری او فرو خواهد ریخت. در این بین دفاع متحجرانه و متعصابه از دین و معارف دینی و تهدید جوانان با عباراتی مثل ارتداد و تکفیر نتیجه ای کاملا عکس خواهد داد.دنیای امروز عصر توجیه و استدلال منطقی است .نسل امروز ما به صرف اینکه انجام یک عمل حرام است از انجام آن عمل صرف نظر نمی کند.نسل امروز ما باید توجیه گردد که ارتکاب آن فعل حرام برای او و جامعه پیرامون دارای چه پیامدهای منفی است .در این شرایط و در صورت توفیق در توجیه ،دیگر نیازی به گدازه های مذاب یوم الحساب نداریم . باید بپذیریم موجی که در عصر جدید در نتیجه توفان گفتمانی لیبرالیسم، به راه افتاده است هم قوی هم هوشمندانه در مسیر همسان سازی دیدگاه ها در حال فتح خاکریزهای عقیدتی در تمدن های مختلف است .تمدن و گفتمان اسلامی در مقابل این موج هم از توان کمتری برخوردار بوده هم با هوشمندی کمتری در مسیر مقابله حرکت می نماید .نتیجه تداوم این شرایط تعمیق بی بندوباری در جامعه و به حاشیه رفتن دین مداری در بطن مردم است . جامعه اسلامی و دلسوزان جامعه اسلامی برای عبور از این موج باید با همگرایی معرفتی و استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، تلاش نمایند توجیه پذیری معارف دینی و کارآمدی آن در شرایط پست مدرن فعلی را در جامعه افزایش دهند.عدم توفیق در این مهم باعث خواهد شد که در دهه های آینده از مسلمانی ما تنها یک اسم باقی بماند.
نظرات